مادربزرگم بهم میگه :

من از دوری عزیزتو قلبم درد میاد و دلم ندیده تنگشه
دختر تو چ دلی داری تونستی اینهمه سال تحمل کنی؟
اشک تو چشمآم دویید و تو دلم گفتم
من که فدای ی تار موهای تو

تازه مادربزرگم نمیدونه که تو چه دل بزرگی داری عزیزم

 

خودم را که می خواهم یعنی" تو.." رامی خواهم..

دست ما رو بگیر مهربان ارباب..

دوست دارم برات شعر بخونم..

تو ,دلم ,نمیدونه ,داری ,مادربزرگم ,بزرگی ,تار موهای ,ی تار ,موهای تو ,تو تازه ,تازه مادربزرگم

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مبدل حرارتی دست نویس های یک طلبه آشپزخامه سئو کاران از کجا بنر سفارش بدیم و قیمت در بیاریم؟ تبلیغات در گوگل محصولات هوش مصنوعی مراقبت های بهداشتی برای زندگی بهتر صنایع چوب سامی راد وبلاگ شخصی عارف قهرمانزاده